۱۳ فروردین ۱۳۹۲

عصر سیزده بدر را نشسته ام خانه و اصلن هم مهم نیست که نحسی اش دامنم را بگیرد یا نه،همان دوازده را بدر کردم بس است.دارم سیر ِ مسعود شعاری را گوش می دهم و به حالم زیادی میسازد. این را سینا معرفی کرد .آدمهای سنتی باز یک چیزهای خیلی مشترکی دارند،یک خوبیهای گنده ِ خاص ِ خودشان و یک رو مخی های بزرگ مشترک.من که هیچ وقت نتوانسته ام بیش از یک حدی به این آدمها نزدیک شوم و معاشرت کنم.احساس میکنم دنیایشان یک جاهایی و یک وقتایی ،خیلی غیر واقعی میشود، غیر واقعی از نوع آزار دهنده اش...
بگذریم !عصر سیزده بدر ما را چه به دنیای سنتی بازها...همین که شنیدن ِ سیر به حالم میسازد بس است.